لشگر کشی های کمبو جیه دوم

کمبوجیه که ظاهراً از مدتها قبل اندیشهٔ لشکرکشی به مصر را داشت، با قتل بردیا توانست خاطر خود را از وقوع هر نوع تمرد و طغیان برادر، آسوده کند. وی این اقدام خود را عمداً پنهان نگاه داشت تا در عین آنکه فرصت تحریک و توطئه را از بردیا گرفته‌بود، در مدت غیبت او در ایران، مدعیان دیگر را هم به گمان آنکه برادر شاه در ایران هست و بر اوضاع نظارت دارد، از خیال هر گونه توطئه و طغیان باز دارد. وی بخاطر اینکه در بین خاندان‌های بزرگ پارس و ماد در هنگام غیبت او دربارهٔ نیابت سلطنت اختلافی پیش نیاید، یک تن از مغان را که نزد هر دو قوم مورد احترام بود، به نیانت خود برگزید و سپس خود را برای فتح مصر آماده کرد.

بهانه‌ای که برای شروع جنگ لازم بود به آسانی ممکن بود به دست بیاید. این مسئله که آمازیس دوم پادشاه مصر وقتی کمبوجیه، دخترش را خواستگاری کرده بود، وی دختر پادشاه قبل از خود را برای پادشاه پارسی فرستاده باشد، می‌تواند یک بهانهٔ واقعی بوده‌باشد.

                                                                      آمازیس دوم فرعون مصر با مرگ خود و بر جای گذاشتن پسری که لیاقت و شجاعت او را نداشت، پیشرفت کمبوجیه را تسهیل کرد. مصر خود را برای یک حمله از طرف دریا آماده کرده‌بود ولی سپاه کمبوجیه با حمایت کشتی‌های جنگی در طول ساحل و با استفاده از آبی که بدوی‌های عربی که با او هم پیمان شده‌بودند، تأمین کرده‌بودند، توانست در پایان یک راه‌پیمایی ده روزه صحرای سینا را طی کند و به دروازهٔ شرقی مصر رسید و در آنجا خود را با فرعون تازه‌ای روبرو یافت پسام تیک سوم که همان اوقات بعد از مرگ پدر به سلطنت سرزمین خدایان، مصر رسیده بود. جنگ در نزدیک حصار پلوزیوم (شهری باستانی، در نزدیک شهر پورت سعید امروزی) درگرفت و هر دو طرف با از جان گذشتگی می‌جنگیدند. مصری‌ها بخاطر اینکه کشورشان به اسارت بیگانگان نیفتد و ایرانیان بخاطر اینکه در راه بازگشت، در اثر فقدان آب و آذوقه در معرض تلف واقعی می‌افتادند. جنگ چنان تلفاتی داده بود که هشتاد سال بعد که هرودوت از میدان نبرد دیدن کرده بود، هنوز کله‌های پوسیدهٔ جنگجویان را در اطراف میدان نبرد می‌توانست مشاهده کند. در هر حال سپاه فرعون شکست خورد و فرعون که فاقد شجاعت یک فرمانده بود، برای نجات جان خویش، بجای مقاومت در مناطق دیگر، فرار بی‌توقف را برگزید.

در سال ۵۲۴ پیش از میلاد مصر در واقع یک ولایت ایران شد. فرعون مصر پسام تیک که اسیر شده بود، موافق رسم عهد کوروش بزرگ در ابتدا در نظر بود که از جانب ایران همچون یک ساتراپ در مصر باقی بماند ولی او دست به توطئه‌ای بر ضد سپاه ایران زد و کشف توطئه سبب شد که به امر کمبوجیه هلاک شود.

 اقدامات کمبوجیه در مصر

دربارهٔ احوال کمبوجیه در مصر، منبع عمده، اطلاعاتی است که هرودوت در اختیار گذاشته است و ازین رو در قبول آنچه از خشونتها و قساوتهایی که هرودوت از کمبوجیه نقل کرده است، باید احتیاط کرد، چون موافق آنچه رسم «پدر تاریخ» است، مشحون از قصه‌ها و مبالغات نامعقول هم هست، خاصه که بعضی اسناد مصری، در پاره‌ای از موارد، خلاف اخبار هرودوت را نشان می‌دهند.

کمبوجیه در بدو ورود به سرزمین فراعنه، طبق کتیبه‌ای که از کاهنی مصری بنام امیرالبحر اوجاگور رسنت بر جای مانده و در واتیکان نگهداری می‌شود، آداب و رسوم مصری‌ها را یاد گرفت و در معبد مثل یک فرعون واقعی، تمام آداب و مراسم دینی قوم را بجا آورده و فرعون جدید مصر شد. محرک او در این اقدام هر چه بود، وی خود را با آنچه مقتضای مصلحت وقت بود، بخوبی تطبیق داد. باری کمبوجیه هر چند اندکی بعد تحت تأثیر اندیشهٔ سیری ناپذیر جهانگیری خود را، به دردسرهای بزرگ یکنوع شکست روحی دچار کرد. جهانگشایی‌هایی او بعد از مصر، همه به شکست انجامید.

 لشکر کشی از مصر بطرف کارتاژ و اتیوپی

تسخیر کارتاژ (تونس امروزی) برایش ممکن نشد چون در آن زمان مستعمرهٔ فنیقی‌ها بود و فنیقی‌ها حاضر نشدند، به نفع کمبوجیه و بر ضد فرزندان و هم‌نژادان خویش، اقدامی بکنند و کشتی‌های خود را در اختیار وی نگذاشتند. بنابراین کمبوجیه در سال ۵۲۴ پیش از میلاد تصمیم گرفت از طریق خشکی به آنجا حمله کند ولی سپاه پنجاه هزار نفره‌ای که برای تسخیر کارتاژ، از طریق صحرای لیبی، فرستاد، به سبب نداشتن راهنمای امین، در زیر ریگ‌های روان صحرا، مدفون گشتند و از آنها دیگر هرگز خبری به وی باز نیامد.

بعد از این شکست کمبوجیه قصد حمله به ناپاتا (سودان امروزی) و اتیوپی (حبشه) را کرد و خود وی سرداری لشکر را برعهده گرفت، ولی در صحراهای بی آب و علف از حیث آذوقه در مضیقه افتاد و بعد از تلفات زیاد به مصر مراجعت کرد. بعدها در زمان داریوش بزرگ این دو کشور جزء ممالک ایران شد.

کمبوجیه ی دوم

 کمبوجیه دوم یا کمبوزیه یا کامبیز (‎KA‎‎BA‎‎U‎‎JI‎‎YA‎) از سال ۵۳۰ تا سال ۵۲۲ پیش از میلادی، پادشاه هخامنشی بود. وی به جای پدر، کوروش، بر تخت سلطنت نشست.
کَمبوجیه دوم فرعون مصر، پسام تیک سوم، را دستگیر نموده است.
Cambyses II capturing Psamtik III.png
دوران ۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از میلاد
مرگ ۵۲۲ پیش از میلاد
پیش از گئومات
پس از کوروش بزرگ ایران
پسام تیک سوم مصر
همسر فیدایمیا، رکسانا، آتوسا
دودمان هخامنشیان
پدر کوروش بزرگ
مادر کاساندان

کشف لشگر افسانه ای کمبوجیه دوم در صحرای آفریقا

                                                  باستان شناسان ایتالیایی با کشف بقایای لشگری که به احتمال زیاد به ایرانیان تعلق داشته و در حدود دو هزار و 500 سال پیش در شنهای صحرایی در غرب مصر مدفون شده اند یکی از بزرگترین رازهای باستان شناسی را در ارتباط با لشگر ناپدید شده کمبوجیه کشف کردند.

سلاحهای برنزی، دستبند نقره، یک گوشواره و صدها قطعه از استخوان انسان در بخشی وسیع از دشت صحرا در نهایت امیدهایی را در رابطه با کشف سپاه مفقود شده پادشاه ایرانی کمبوجیه دوم زنده کرده است. بر اساس متون تاریخی 50 هزار جنگجوی این سپاه توسط طوفان شن وحشتناکی در 525 قبل از میلاد مدفون شده اند.

این کشف در واقع اولین نشانه باستان شناسی از داستانی است که هرودت مورخ یونانی آن را به ثبت رسانده است. بر اساس نوشته های هرودت، کمبوجیه پسر کورش کبیر پس از نافرمانی کاهنان معبد آمون از خواسته های وی 50 هزار جنگجو را از تبس برای حمله به واحه سیوه در مصر اعزام کرد که این سپاه پس از هفت روز پیاده روی در بیابان به واحه ای به نام El Kargha رسیدند که پس از خروج از آن دیگر هرگز دیده نشدند. "بادی قدرتمند و کشنده از جنوب برخاسته و توده های عظیمی از شن را به همراه آورده است و تمامی نیروهای این لشگر را در خود مدفون کرده است."

افسانه لشگر ناپدید شده کمبوجیه به تدریج در غبار تاریخ به فراموشی سپرده شده بود تا اینکه این دو دانشمند ایتالیایی اعلام کردند نشانه هایی از لشگر ایرانی که توسط طوفان شن بلعیده شده بودند، کشف کرده اند.

در کنار این اجساد صخرهایی به شکل یک پناهگاه طبیعی در ابعاد 35 متر در 1.8 متر در 3 متر کشف شده که به دلیل ابعاد بزرگ مکانی مناسب برای پناه گرفتن از طوفان شن به شمار می رفته است. ابزار آلات و سلاح هایی که از این منطقه کشف شده اند از این نظر که اولین اجسام متعلق به دوران کمبوجیه هستند بسیار ارزشمند به شمار می روند. همچنین بررسی این اجسام از تعلق داشتن آنها به دوره هخامنشی خبر می دهد.

بر اساس گزارش دیسکاوری، محققان ایتالیایی برخلاف دیگر باستان شناسان مسیری متفاوت از مسیرهای مورد مطالعه را از سمت جنوب بررسی کرده و موفق به کشف بقایای این لشگر بزرگ شدند. همچنین در میان استخوانهای یافته شده قطعاتی از پیکان تیرها و دهانه اسبها به چشم می خورند که با آنچه در نگاره های اسب پارسی به چشم می خورد برابری می کند.